کلمه جو
صفحه اصلی

ولاد

فرهنگ فارسی

(مصدر ) زاییدن ولادت : (( از برای دفع تهمت در ولاد که نزاد است از زنا و از فساد . ) ) (مثنوی )

فرهنگ معین

(وِ ) [ ع . ] (اِمص . ) زاییدن ، ولادت .

لغت نامه دهخدا

ولاد. [ وِ ] ( ع مص ) وِلادة. اِلادة. لِدَة. مولد. ولادت. زادن. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).وضع حمل کردن. ( اقرب الموارد ). زاییدن :
کارت این بوده ست از وقت ولاد
صید مردم کردن از دام وداد.
مولوی.
ازبرای دفع تهمت در ولاد
که نزاده ست از زنا و از فساد.
مولوی.

فرهنگ عمید

زاییده شدن، ولادت.


کلمات دیگر: