خشونت ساختاری (انگلیسی: Structural violence) خشونت ساختاری اصطلاحی است که یوهان گالتونگ، در مقاله «خشونت، صلح، و تحقیقات صلح» در (۱۹۶۹) آن را معرفی کرد؛ و به شکلی از خشونت در چند ساختار یا نهاد اجتماعی اشاره می کند که با جلوگیری از مردم در دسترسی به نیازهای اساسی شان ممکن اسب به آنها آسیب برساند. نهادینه کردن تعصب و تبعیض سیستماتیک در برابر جوانان، تبعیض سنی، تبعیض طبقاتی، نخبه گرایی، قوم مداری، ملی گرایی قومی، گونه پرستی، نژادپرستی و تبعیض جنسیتی چند نمونه از خشونت های ساختاری هستند که توسط گالتونگ معرفی شده است.
گالتونگ، جدا از ارائه یک تصویر فیزیکی از خشونت ساختاری، آن را اختلالی در نیازهای اساسی بشر می داند که قابل پیشگیری و همچنین قابل اجتناب است، خشونت ساختاری نیز علت اصلی مرگ زودرس یا معلولیت های قابل اجتناب است.از آنجاییکه خشونت ساختاری تأثیرات متفاوتی بر مردم در ساختارهای مختلف اجتماعی می گذارد، در نتیجه خشونت اجتماعی ارتباط نزدیکی دارد با بی عدالتی اجتماعی. خشونت ساختاری و خشونت مستقیم به شدت سرخود عمل می کنند مانند خشونت خانوادگی، خشونت جنسی، جنایات حاکی از تنفر، خشونت نژادی، وحشیگری پلیس، خشونت دولتی، تروریسم و جنگ از آن جمله اند.
«خشونت های فرهنگی» به جنبه هایی از فرهنگ اشاره می کند که می تواند برای توجیه یا مشروعیت خشونت مستقیم یا ساختاری استفاده شود و ممکن است از دین و ایدئولوژی، زبان و هنر، علم تجربی و علم رسمی استفاده شود.
براساس فرضیه گالتونگ، خشونت فرهنگی به نظر می رسد باعث خشونت های مستقیم یا ساختاری شوند یا احساس می شود این خشونت «درست بوده» یا حداقل اشتباه نیستند. اما مطالعه خشونت های فرهنگی، نشان داده شیوه رفتار خشونت مستقیم در واقع باعث می شود به خشونت ساختاری مشروعیت داده شود و در نتیجه این خشونت در جامعه قابل قبول می شود.
گالتونگ، جدا از ارائه یک تصویر فیزیکی از خشونت ساختاری، آن را اختلالی در نیازهای اساسی بشر می داند که قابل پیشگیری و همچنین قابل اجتناب است، خشونت ساختاری نیز علت اصلی مرگ زودرس یا معلولیت های قابل اجتناب است.از آنجاییکه خشونت ساختاری تأثیرات متفاوتی بر مردم در ساختارهای مختلف اجتماعی می گذارد، در نتیجه خشونت اجتماعی ارتباط نزدیکی دارد با بی عدالتی اجتماعی. خشونت ساختاری و خشونت مستقیم به شدت سرخود عمل می کنند مانند خشونت خانوادگی، خشونت جنسی، جنایات حاکی از تنفر، خشونت نژادی، وحشیگری پلیس، خشونت دولتی، تروریسم و جنگ از آن جمله اند.
«خشونت های فرهنگی» به جنبه هایی از فرهنگ اشاره می کند که می تواند برای توجیه یا مشروعیت خشونت مستقیم یا ساختاری استفاده شود و ممکن است از دین و ایدئولوژی، زبان و هنر، علم تجربی و علم رسمی استفاده شود.
براساس فرضیه گالتونگ، خشونت فرهنگی به نظر می رسد باعث خشونت های مستقیم یا ساختاری شوند یا احساس می شود این خشونت «درست بوده» یا حداقل اشتباه نیستند. اما مطالعه خشونت های فرهنگی، نشان داده شیوه رفتار خشونت مستقیم در واقع باعث می شود به خشونت ساختاری مشروعیت داده شود و در نتیجه این خشونت در جامعه قابل قبول می شود.
wiki: خشونت ساختاری