کلمه جو
صفحه اصلی

خسرومیرزا گرجی

دانشنامه عمومی

خسرو میرزا باگراتیونی معروف به رستم خان گرجی از حاکمان گرجی ایران در دورهٔ صفویه بود.
سانیکیدزه، لوان. شمشیرهای برهنه. تفلیس: ۱۹۸۵.
مینورسکی، ولادیمیر. سازمان اداری حکومت صفوی. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۸.
سمیعا، میرزا. تذکرة الملوک. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۸.
تودوا، ماگالی. مطالعات گرجی–ایرانی. تفلیس، ۱۳۵۴.
حسینی استرآبادی، سیّد حسن بن مرتضی. تاریخ سلطانی. تهران: انتشارات علمی، ۱۳۶۴.
خواجگی اصفهانی، محمّد معصوم. خلاصة السّیر. تهران: انتشارات علمی، ۱۳۶۸.
ترکمان، اسکندر بیک. عالم آرای عبّاسی. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۰.
برن، رهر. نظام ایالات در دورهٔ صفویه. تهران: بنگاه نشر و ترجمهٔ کتاب، ۱۳۵۷.
شاردن، ژان. سفرنامهٔ شاردن. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۲.
رستم خان (باگراتیونی) در سال ۱۰۳۵ ق شاه عباس اول، میر عبدالعظیم را از مقام داروغگی اصفهان عزل نمود. او برای انتخاب داروغهٔ جدید با امام قلی خان و گرگین خان مشورت نمود و هر دو خسرو میرزا را فرزند داود خان باگراتیونی از همسر دهقان زاده اش را معرفی کردند. - خسرو میرزا برادر سیمون یکم پادشاه کارتلی و نوهٔ لوارساب یکم بود. برادر وی باگرات خان نیز به حکومت گرجستان شرقی (کاختی و کارتلی) رسید. – شاه عباس در این سال وی را به داروغگی اصفهان منصوب نمود. او اولین گرجی بود که به این مقام منصوب گردید و بعد از آن مقام داروغگی اصفهان همواره با شاهزادگان گرجی بود. وظیفهٔ داروغه محافظت از اصل شهر و خارج شهر و جلوگیری از ارتکاب هر گونه خلاف و ستم و درگیری و امور خلاف شرع همانند فاحشه، میخوارگی و قمار بود. داروغه فرد خاطی را جریمه می کرد.
خسرو میرزا از خانواده های باگراتیونی بود که با خاندان اوندیلادزه رقابت می کرد. وی در زمان شاه عباس علاوه بر منصب داروغگی در اقدامات نظامی نیز شرکت می کرد.
پس از درگذشت شاه عباس، در شهر اشراف و امرا و درباریان تصمیم به مخفی نگه داشتن خبر مرگ او گرفتند و پس از مصلحت اندیشی با زینب بیگم نامه ای برای خسرو میرزا داروغهٔ اصفهان فرستادند مبنی بر اینکه به علت نامناسب بودن هوای مازندران به سوی اصفهان خواهیم آمد و خسرو میرزا و ابوالقاسم بیک ایشک آقاسی دستور دادند پس از اطلاع مضمون نامه سام میرزا را از حرم سرا به دولت خانه آورده محافظت نمایند: ولی پس از افشای راز مرگ شاه عباس افراد تصمیم به برگزیدن سام میرزا به پادشاهی گرفتند و به خسرو میرزا نوشتند تا در خدمت سام میرزا باشد ولی جلوس وی را موقوف بدارد.


کلمات دیگر: