کلمه جو
صفحه اصلی

خشک کن

فارسی به انگلیسی

blotter, blotting-paper, blotting-pad, drier, siccative, dryer, oast

blotter, blotting-paper, blotting-pad, drier


drier, dryer, oast


مترادف و متضاد

drier (اسم)
خشک کن، خشک کننده، ماشین خشک کنی، کسی یا چیزی که می خشکاند

dryer (اسم)
خشک کن، ماشین خشک کنی

siccative (اسم)
خشک کن، خشک کننده

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) آب خشک کن کاغذی مخصوص که مرکب و جوهر را با مالیدن آن خشک کنند. ۲ - آلتی چوبین یا فلزی دارای کاغذ خشک کن

لغت نامه دهخدا

خشک کن. [ خ ُ ک ُ ] ( اِ مرکب ) کاغذی است که برای خشک کردن مرکب یا آب بکارمیرود و بیشتر برای خشک کردن نوشته ها مصرف میشود.

فرهنگ عمید

۱. دستگاه خشک کنندۀ چیزی: خشک کن ماشین لباس شویی.
۲. کاغذی نرم و پرزدار که با آن خط هایی را که با جوهر بر کاغذ نوشته شده خشک کنند، کاغذ خشک کن.

فرهنگستان زبان و ادب

{drier / dryer , siccative} [شیمی، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] ماده ای که فرایند خشک شدن روغن، پوش رنگ، جوهر چاپ یا ورنی را سرعت می دهد
{drier} [شیمی، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] دستگاهی که آب را می زداید
{dryer} [علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که بخش اعظم رطوبت مواد غذایی را از بین می برد

واژه نامه بختیاریکا

چیرنا؛ مولانا

پیشنهاد کاربران

نشافه=خشک کن


کلمات دیگر: