صفحه اصلی
مژه دار
بستن
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف و متضاد
ciliate
(صفت)
ریشه دار، مژه دار، مژگان دار
ciliated
(صفت)
ریشه دار، مژه دار، مژگان دار
فرهنگ فارسی
ویژگی برگی که حاشیهای با شرّابۀ کرکی داشته باشد
دارای مژه
لغت نامه دهخدا
مژه دار. [ م ُ / م ِ ژَ / ژِ ] ( نف مرکب ) دارای مژه. دارنده مژه. || مژکدار. رجوع به مژکدار شود.
فرهنگستان زبان و ادب
{ciliate} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی که حاشیه ای با شرّابۀ کرکی داشته باشد
کلمات دیگر: