اشکنه
فارسی به انگلیسی
[broth with eggs]
فرهنگ فارسی
خوراک آبدارکه با آب وپیاز وتخم مرغ یاکشک یاشیره انگوردرست کنند
( اسم ) ۱ - چین شکن . ۲ - نوایی است از موسیقی قدیم . ۳ - خورشی است که از روغن و آب و سبزی خشک و پیاز و تخم مرغ و آرد تهیه کنند و گاه در آن اسفناج ریزند .
( اسم ) ۱ - چین شکن . ۲ - نوایی است از موسیقی قدیم . ۳ - خورشی است که از روغن و آب و سبزی خشک و پیاز و تخم مرغ و آرد تهیه کنند و گاه در آن اسفناج ریزند .
فرهنگ معین
(اِ کَ نِ ) (اِ. ) ۱ - چین ، شکن . ۲ - نوایی است از موسیقی قدیم . ۳ - خورشی است از روغن و سبزی و پیاز و تخم مرغ و آرد.
لغت نامه دهخدا
اشکنه. [ اِ ک َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) چین و شکن :
فتنه رخش نرگس بیمار هم
اشکنه زلف بخروار هم.
مطربان ساعت بساعت بر بنای زیر و بم
گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه.
نانی باشد که در آبگوشت ریزه کنند. ( برهان ). ترید که بعربی ثرید گویند. ( رشیدی ). نانی است که در آب گوشت ریزه کنند وبعربی آنرا ثرید گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
خورده مانند غم آشوبان
ازلی اشکنه غم خوبان.
بر یمینت چه بود اشکنه و بورانی
بر یسارت چه بود نان و پنیرو ریچال.
- امثال :
اول کاسه و اشکنه . ( امثال و حکم ).
|| قسمی از پیوند زدن درخت میوه است به این طور که ساق درختی را قطع و منشق کرده شاخه نازک درخت دیگری را در آن شقاق جا دهند و قدری خاک بر روی آن میریزند تا نمو کند و ثمر دهد. ( فرهنگ نظام ). در تداول خراسان و شمال ، این نوع پیوند را اسکنه به سین خوانند. || برمه نجاران. و آن بسین مهمله هم آمده است. ( آنندراج ).
فتنه رخش نرگس بیمار هم
اشکنه زلف بخروار هم.
امیرخسرو ( از فرهنگ نظام ).
چین وشکن اندام. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). شکن زلف و جز آن. خسرو گوید: اشکنه زلف بخروار هم. ( رشیدی ) ( شعوری ). چین و شکن. ( انجمن آرا ). چین و شکنج اندام و غیره... چین و شکنج.... ( جهانگیری ). || نام نوائی است از موسیقی : مطربان ساعت بساعت بر بنای زیر و بم
گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه.
منوچهری.
نوائی از موسیقی. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ) ( شعوری ). || نام خورشی است پرآب که از روغن و آب و سبزی خشک و کشک و غیره میپزند. ( فرهنگ نظام ). در تداول خراسان ، اشکنه انواع گوناگون دارد از قبیل اشکنه آب ( قرمه و روغن و تخم مرغ و پیاز )، اشکنه شیره ( روغن و شیره انگور )، اشکنه قروت ( روغن و کشک ) و غیره که در زمره غذاهای فوری است. نان خورشی که از آرد و پیازو روغن سازند و در آن تخم مرغ شکنند. ( ناظم الاطباء ).نانی باشد که در آبگوشت ریزه کنند. ( برهان ). ترید که بعربی ثرید گویند. ( رشیدی ). نانی است که در آب گوشت ریزه کنند وبعربی آنرا ثرید گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
خورده مانند غم آشوبان
ازلی اشکنه غم خوبان.
ملامنیر ( از آنندراج ).
آب گرمی است از گوشت یا غیر آن که نامرادان نان را بدان ریزه کنند و خورند. ( لغت محلی شوشتر نسخه کتابخانه مؤلف ). نانی بود که در آبگوشت ریزه نمایند : بر یمینت چه بود اشکنه و بورانی
بر یسارت چه بود نان و پنیرو ریچال.
بسحاق اطعمه ( از شعوری ) ( از جهانگیری ).
پیازو. پِه پیاز. آب گوشت مخصوص. ثُردة. ثرد. مثرد. ثریدة. ثرودة. اُثرُدان. صَیِّغة. مریس. ( منتهی الارب ): ثرید اَنْبَجانی ؛ اشکنه گرم. ثریدة دَکْناء؛ اشکنه بسیارتوابل. رَقْطاء؛ اشکنه بسیارروغن. وَخیز؛ اشکنه شهد. ( منتهی الارب ).- امثال :
اول کاسه و اشکنه . ( امثال و حکم ).
|| قسمی از پیوند زدن درخت میوه است به این طور که ساق درختی را قطع و منشق کرده شاخه نازک درخت دیگری را در آن شقاق جا دهند و قدری خاک بر روی آن میریزند تا نمو کند و ثمر دهد. ( فرهنگ نظام ). در تداول خراسان و شمال ، این نوع پیوند را اسکنه به سین خوانند. || برمه نجاران. و آن بسین مهمله هم آمده است. ( آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. خوراکی آبدار که با آب، پیاز، آرد، تخم مرغ، کشک، شیرۀ انگور، و مانندِ آن تهیه می شود.
۲. (موسیقی ) [قدیمی] از الحان قدیم ایرانی: مطربان ساعت به ساعت بر بنای زیر و بم / گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه (منوچهری: ۹۷ ).
۲. (موسیقی ) [قدیمی] از الحان قدیم ایرانی: مطربان ساعت به ساعت بر بنای زیر و بم / گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه (منوچهری: ۹۷ ).
دانشنامه عمومی
نوعی غذای محلی در روستای امهران قدیم که ترکیب آن از آب و تخم مرغ و روغن بوده است
اِشْکِنه یکی از غذاهای ایرانی از نوع خوراک است که به صورت معمول با نان میل می شود. این غذا تاریخچه ای طولانی دارد و ابتدا در نواحی خراسان پُخت شده است. هم اکنون نیز در میان مردم مشهد و دیگر شهرهای خراسان طرفدار زیادی دارد.اشکنه سوپ یا روغن آبی است از آرد، سبزی و پیازداغ.
پرونده های رسانه ای مربوط به اشکنه در ویکی انبار
این خوراک دارای گونه های مختلف است و در میان افراد گوناگون به روش های مختلف پخته می شده است.
در تمام انواع اشکنه ها ابتدا پیاز خورد شده در روغن سرخ می شود و سپس دیگر مواد به آن افزوده می شود.
برای تهیهٔ اشکنه پیاز ابتدا پیازهای خلال شده را سرخ کرده تا طلایی شود. سپس مقداری مرزه یا شنبلیله خشک شده را به پیازها می افزاییم و تفت می دهیم. مقداری زردچوبه و نمک به آن اضافه نموده و بس از افزودن آب به آن در قابلمه را می بندیم تا پخته شود. این غذا معمولاً به صورت تلیت کردن نان در آن سرو می شود.
پرونده های رسانه ای مربوط به اشکنه در ویکی انبار
این خوراک دارای گونه های مختلف است و در میان افراد گوناگون به روش های مختلف پخته می شده است.
در تمام انواع اشکنه ها ابتدا پیاز خورد شده در روغن سرخ می شود و سپس دیگر مواد به آن افزوده می شود.
برای تهیهٔ اشکنه پیاز ابتدا پیازهای خلال شده را سرخ کرده تا طلایی شود. سپس مقداری مرزه یا شنبلیله خشک شده را به پیازها می افزاییم و تفت می دهیم. مقداری زردچوبه و نمک به آن اضافه نموده و بس از افزودن آب به آن در قابلمه را می بندیم تا پخته شود. این غذا معمولاً به صورت تلیت کردن نان در آن سرو می شود.
wiki: اشکنه
دانشنامه آزاد فارسی
اِشکِنه
از غذاهای سادۀ ایرانی (آشپزی ایرانی)، فراهم آمده از تخم مرغ، پیاز ساطوری شده، مقدار کمی شنبلیلۀ خشک، آرد، زردچوبه، و نمک و فلفل. اشکنه انواعی دارد که با جزء دوم نام هریک از آن ها، که مادۀ غالب آن است، شناخته می شود: اشکنۀ بِه؛ اشکنۀ سرکه شیره؛ اشکنۀ ماست؛ اشکنۀ آلبالو؛ اشکنۀ رُب انار؛ اشکنۀ آب جیز؛ اشکنۀ سیب زمینی؛ اشکنۀ تخم خربزه و جز آن ها. کاله جوش را نیز از انواع اشکنه شمار کرده اند.
از غذاهای سادۀ ایرانی (آشپزی ایرانی)، فراهم آمده از تخم مرغ، پیاز ساطوری شده، مقدار کمی شنبلیلۀ خشک، آرد، زردچوبه، و نمک و فلفل. اشکنه انواعی دارد که با جزء دوم نام هریک از آن ها، که مادۀ غالب آن است، شناخته می شود: اشکنۀ بِه؛ اشکنۀ سرکه شیره؛ اشکنۀ ماست؛ اشکنۀ آلبالو؛ اشکنۀ رُب انار؛ اشکنۀ آب جیز؛ اشکنۀ سیب زمینی؛ اشکنۀ تخم خربزه و جز آن ها. کاله جوش را نیز از انواع اشکنه شمار کرده اند.
wikijoo: اشکنه
گویش مازنی
/eshkene/ روستایی از رامسر تنکابن & تاج خروس وحشی
روستایی از رامسر تنکابن
تاج خروس وحشی
جدول کلمات
کال جوش
پیشنهاد کاربران
نام دیگر اشکنه در استان گلستان چکو . چکّو است.
در گویش مردم شهرستان زرند به آن آبگرمو گویند
اب پیازک
آب پیازک
غذایی که با اب تخمه مرغ نعنا گوجه سیب زمینی و . . . . .
درست شده
این غذا یک غذایه قدیمی است
درست شده
این غذا یک غذایه قدیمی است
نوعی غذا می باشد ، پختن تخم مرغ در آب جوش بدون پوسته ی آن را اشکنه می گویند که وجه تسمیه ی آن نیز به همین خاطر است. مواد اضافه شونده به آن در مناطق مختلف ایران تفاوت دارد.
در کرمان مواد زیر برای طبخ اشکنه مورد استفاده قرار می گیرد:
سیب زمینی ، تخم مرغ ، پیاز ، مقداری آب و ادویه جات به مقدار لازم.
پس از پخته شدن مانند ابگوشت در ان نان تریت کرده و میل می نماییم.
در برخی مناطق ایران گوجه فرنگی، نیز به اشکنه اضافه می شود.
در کرمان مواد زیر برای طبخ اشکنه مورد استفاده قرار می گیرد:
سیب زمینی ، تخم مرغ ، پیاز ، مقداری آب و ادویه جات به مقدار لازم.
پس از پخته شدن مانند ابگوشت در ان نان تریت کرده و میل می نماییم.
در برخی مناطق ایران گوجه فرنگی، نیز به اشکنه اضافه می شود.
[اٍ کَ نَ ] نوعی خوراک که در روغن داغ شده پیاز و بادنجان رومی ( گوجه فرنگی ) را زیز کرده میریزند و سرخ میکنند و مصالحه دیگ را بقدر لازم به آن می افزایند و آب به تعداد نفر به آن اضافه میکنند. آگر تخم مرغ موجود با شد نیر به آن میافزایند. بعد از بجوش آمدن آنرا به کاسه ها برای هر نفر تقدیم میکنند که خورنده آن با تر کردن نان آنرا میخورد. در مناطق مختلف افغانستان و ایران مروج است.
اشکنه غذای آبکی با نان خشک حاوی نعناع پیاز داغ گوجه ترشه تخم مرغ آب روش پخت ( ( ( ( ( ( اول گوجه را خورد کرده و پیاز را هم خورد کرده و ته قابلمه ریخته تا سرخ شه بعد گوجه را اضافه میکنیم بعد آب جوش و بهد نعناع بو داده و در داخل آن ریخته و هم بزن بزار جوش بیاد بعد تخم مرغ را شکسته و در داخل آن ریخته صبر میکنیم پخته شود سفره را پهن کن پیاز پوست شده را بیا رنان خشک را بیا البته دوست داشتی میتوانستی سیب زمینی در اشکنه بریزید ادامه زیر قابلمه را بیار اشکنه را بیار ) ) ) ) ) ) روش خوردن اسکنه در کاسه ریخته و نان خشک را اضافه کرده و با پیاز نوش جانننن کنید
کلمات دیگر: