کلمه جو
صفحه اصلی

افی

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان اشگور تنکابن شهرستان شهسوار .

لغت نامه دهخدا

افی . [ اَ فا ] (ع اِ) گله ٔ گوسفندان . اَفاة یکی آن . (منتهی الارب )(از آنندراج ). || ابری که بعد باریدن منتشر گردد. (آنندراج ). ابری که ببارد و برود. (منتهی الارب ). || پاره های ابر. (یادداشت مؤلف ).


( آفی ) آفی. ( اِخ ) تخلص یکی از امراء هند، موسوم باحمدیارخان ، متوفی به سال 1265 هَ.ق. او به فارسی شعر می گفته و مثنویی به نام گلزار خیال دارد.
افی. [ اَ فا ] ( ع اِ ) گله گوسفندان. اَفاة یکی آن. ( منتهی الارب )( از آنندراج ). || ابری که بعد باریدن منتشر گردد. ( آنندراج ). ابری که ببارد و برود. ( منتهی الارب ). || پاره های ابر. ( یادداشت مؤلف ).

افی. [ اِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اشکور تنکابن شهرستان شهسوار. دارای 140تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا گندم و جو و ارزن و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو و صعب العبور است. زمستان ها عده ای از مردان جهت تأمین معاش بحدود مازندران و گیلان میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

افی . [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشکور تنکابن شهرستان شهسوار. دارای 140تن سکنه . آب آن از چشمه سار. محصول آنجا گندم و جو و ارزن و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه آن مالرو و صعب العبور است . زمستان ها عده ای از مردان جهت تأمین معاش بحدود مازندران و گیلان میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


دانشنامه عمومی

آفی (کومونه). آفی (به ایتالیایی: Affi) یک کومونه در ایتالیا است که در استان ورونا واقع شده است. آفی ۹٫۸ کیلومتر مربع مساحت و ۲٬۳۵۵ نفر جمعیت دارد و ۱۹۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فهرست شهرهای ایتالیا

گویش مازنی

/afi/ افعی & باعث شدن - موجب شدن

افعی


۱باعث شدن ۲موجب شدن


پیشنهاد کاربران

آفْیَ ( اوستایی ) افزودن، اضافه کردن


کلمات دیگر: