پخشیدن
فارسی به انگلیسی
issue
فرهنگ فارسی
پخشودن، پخچیدن، پهن شدن، کوفته شده، پهن شده
( مصدر ) ۱- کوفته شدن پهن گردیدن . ۲- پراکنیدن ترشح کردن رش رشاش .
( مصدر ) ۱- کوفته شدن پهن گردیدن . ۲- پراکنیدن ترشح کردن رش رشاش .
لغت نامه دهخدا
پخشیدن. [ پ َ دَ ] ( مص ) کوفته شدن. پهن گردیدن. ( برهان ). || رَش . رشاش. الرّشاش آنچه بپخشد از خون. ( السامی ). پراکنیدن.
فرهنگ عمید
۱. پخش شدن.
۲. پهن شدن.
۳. کوفته شدن.
۲. پهن شدن.
۳. کوفته شدن.
پیشنهاد کاربران
پخش کردن
کلمات دیگر: