کلمه جو
صفحه اصلی

بچاقچی

فرهنگ فارسی

نام طایفه ای از ایت کرمان که در کوهستان بلورد میان سیرجان و بافت سکونت دارند .
چاقوکش چاقو ساز .

لغت نامه دهخدا

بچاقچی. [ ب ُ ] ( اِخ ) از ایلات کرمان. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 95 ). نام طایفه ای از ایلات کرمان که در کوهستان بلورد میان سیرجان و بافت سکونت دارند. رؤسای معروف این ایل اخیراً اسفندیارخان و حسین خان بچاقچی بودند. در باب این ایل و رؤسای آنها رجوع به تاریخ وزیری چ باستانی پاریزی ص 425، 445، 450 و 451 و فهرست جغرافیای کرمان ( وزیری ) و فهرست اعلام آثار پیغمبر دزدان چ 4 شود.، بچاق چی. [ ب ُ ] ( ترکی ، ص مرکب ) چاقوکش. چاقوساز. ( یادداشت مؤلف ).

بچاقچی . [ ب ُ ] (اِخ ) از ایلات کرمان . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 95). نام طایفه ای از ایلات کرمان که در کوهستان بلورد میان سیرجان و بافت سکونت دارند. رؤسای معروف این ایل اخیراً اسفندیارخان و حسین خان بچاقچی بودند. در باب این ایل و رؤسای آنها رجوع به تاریخ وزیری چ باستانی پاریزی ص 425، 445، 450 و 451 و فهرست جغرافیای کرمان (وزیری ) و فهرست اعلام آثار پیغمبر دزدان چ 4 شود.


دانشنامه عمومی

بچاقچی، یکی از بزرگترین ایلات استان کرمان است. ایشان شیعه مذهب هستند و در گذشته به گویش قره داغی از ترکی صحبت می کردند ولی امروزه اکثراً شهرنشین شده و به فارسی صحبت می کنند. واژه بچاقچی در ترکی به معنای چاقوکش هست که به اشتباه چاقوساز معنی شده و گویا از نام یکی از روسای گذشته ایل گرفته شده است. بچاقچی ها در گذشته به پرورش اسب مشغول بودند و در سوارکاری شهره بودند، حتی در دوره رضاشاه واحدهای سواره نظام ارتش در کرمان را تشکیل می دادند، امروزه اما مردان به دامپروری و باغداری و کارگری مشغول اند و زن ها قالی، جاجیم و گلیم می بافند، غیر از آن بز معروف راینی نیز پرورش می دهند. ایشان به تدریج آبادی نشین شده اند و امروزه بیشترشان در دهستان بلورد شهرستان سیرجان ساکن اند. از سابقه این ایل تا قبل از قاجار اطلاعاتی در نیست. در ۱۹۱۷ در جریان جنگ جهانی اول بچاقچی ها به رهبری حسین خان بچاقچی با انگلیسی ها به جنگ پرداختند و با نیروهای پلیس جنوب درگیر شدند. وی در سال بعد به آلمانی هایی که از دست ژنرال سایکس گریخته بودند پناه داد. همچنان در سال ۱۳۲۲ ارتش ایران به مدت سه ماه با سواران وی درگیر بود.

دانشنامه آزاد فارسی

بُچاقچی
طایفه ترک ایران، از طوایف معروف کرمان، مرکب از چندین تیرۀ مختلف سردسیر. این طایفه در کوهستان های بَلْوَر و چهارگنبد سیرجان و گرمسیر آنان از طرف جنوب تا جیرفت و رودبار کرمان و از طرف غرب تا کهنه سیرجان و عیل البقر در سرحد فارس امتداد داشت. بسیاری از چادرنشینان بچاقچی در دو قرن اخیر یک جانشین شده اند و تعداد آنان به ۵۶۵ خانوار کاهش یافته است. خوانین بچاقچی از دوران صفویه تا پهلوی ازجملۀ بزرگان کرمان بودند و در بسیاری از حوادث این ناحیه نقش داشتند. آخرین خوانین معروف این طایفه، مرادخان شکوه السّلطان و حسین خان شجاع السّلطان بودند که مقارن انقلاب مشروطیت و پس از آن می زیستند. نیز ← ارشلو


کلمات دیگر: