کلمه جو
صفحه اصلی

واگذارنده

فارسی به انگلیسی

transferor, assignor

مترادف و متضاد

quitter (اسم)
ادم ترسو، واگذارنده، ترک کننده، ادم بی وفا، ادم ترسو و بی اثر

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - تفویض کننده. ۲ - ترک کننده. ۳ - بعهد. کسی تحویل کننده محول . ۴- کسی که چیزی را می فروشد و بدیگری می دهد.

لغت نامه دهخدا

واگذارنده. [ گ ُ رَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) واگذارکننده. که واگذارد. که واگذار کند. که به دیگری تفویض کند. تسلیم کننده. || دراصطلاح بانکی ، کسی که چیزی را می فروشد و به دیگری می دهد . ( لغات فرهنگستان ).

فرهنگ عمید

کسی که چیزی را به دیگری می دهد و در اختیار او می گذارد.


کلمات دیگر: