کلمه جو
صفحه اصلی

هوبر

فرهنگ اسم ها

اسم: هوبر (پسر) (پهلوی، اوستایی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: hobar) (فارسی: هوبر) (انگلیسی: hobar)
معنی: دربردارنده نیکی، نام میرآخور داریوش پادشاه هخامنشی

فرهنگ فارسی

یوز بچه یوز

لغت نامه دهخدا

هوبر. [ هََ ب َ ] ( ع اِ ) یوز. || بچه یوز.( منتهی الارب ). || سوسن و سوسن سرخ. || کپی بسیارموی. || جایی که در آن درخت قتاد بسیار است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

هوبر. [ ب َ ] ( اِ ) دوش و بغل و کنار. || به معنی پشتی و حمایت هم آمده است. ( برهان ). مصحف هوبه است. ( از حاشیه برهان چ معین ). رجوع به هوبه شود.

هوبر. [ ب َ ] (اِ) دوش و بغل و کنار. || به معنی پشتی و حمایت هم آمده است . (برهان ). مصحف هوبه است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به هوبه شود.


هوبر. [ هََ ب َ ] (ع اِ) یوز. || بچه یوز.(منتهی الارب ). || سوسن و سوسن سرخ . || کپی بسیارموی . || جایی که در آن درخت قتاد بسیار است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: