اسم: باستین (پسر) (فارسی) (تلفظ: bastin) (فارسی: باستین) (انگلیسی: bastin)
معنی: بردبار
معنی: بردبار
باستین . (اِخ ) قریه ای است در یک فرسنگی جنوبی رامهرمز. (فارسنامه ٔ ناصری ). ظاهراً صورتی از باستی است و رجوع به باستی شود.
باستین . [ س ِ ](اِ) در تحفةالاحباب میوه ای را گویند که توی درخت (؟) باشد و باشین هم روایت شده . (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 180). باشتین . (ناظم الاطباء). رجوع به باشتین شود.
میوه ای که به درخت باشد را گویند.