کلمه جو
صفحه اصلی

ناوردی

فارسی به انگلیسی

competitive, sporting

لغت نامه دهخدا

ناوردی. [ وَ ] ( ص نسبی ) منسوب به ناورد. اهل ناورد. رجوع به ناورد شود. || ضد. مختلف :
یافتی از سه رنگ ناوردی
ازرقی و سپیدی و زردی.
نظامی.

فرهنگ عمید

جنگی، جنگاور.


کلمات دیگر: