اسم: میشه (پسر) (اوستایی، پهلوی)
معنی: مشی
معنی: مشی
میشه . [ ش َ ] (اِخ ) نام اولین مرد. (ناظم الاطباء). مشیه . حضرت آدم علیه السلام . (آنندراج ). و رجوع به میشی و مشیه شود.
میشة. [ م َ ش َ ] (ع مص ) میش . رفتن در زمین . (منتهی الارب از ماده ٔ م ی ش ) (ناظم الاطباء). || گذشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آمیختن پشم با موی . || آمیختن شیر بز با شیر گوسپند. || پنهان داشتن بعض خبر و آشکار کردن بعض آن را. || نیمه دوشیدن شیر پستان . || آمیختن هر چیزی . (منتهی الارب ). و رجوع به میش شود.