در زبان ترکی به معنی نو باشد و از آن است : ینی دینا و ینی چریک
ینی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ینی. [ ی ِ ]( ترکی ، ص ) ینگی. در زبان ترکی به معنی «نو» باشد و از آن است : ینی دنیا و ینی چریک. ( از یادداشت مؤلف ).
ینی. [ ]( اِخ ) طرابلسی جرجی. یکی از نویسندگان و مؤلفان طرابلس است. او راست : 1- تاریخ التمدن الحدیث. 2- تاریخ حزب فرانسا و المانیا. 3- تاریخ سوریا. 4- عجائب البحر و محاصیله التجاریة. ( از معجم المطبوعات مصر ).
ینی. [ ]( اِخ ) طرابلسی جرجی. یکی از نویسندگان و مؤلفان طرابلس است. او راست : 1- تاریخ التمدن الحدیث. 2- تاریخ حزب فرانسا و المانیا. 3- تاریخ سوریا. 4- عجائب البحر و محاصیله التجاریة. ( از معجم المطبوعات مصر ).
ینی . [ ](اِخ ) طرابلسی جرجی . یکی از نویسندگان و مؤلفان طرابلس است . او راست : 1- تاریخ التمدن الحدیث . 2- تاریخ حزب فرانسا و المانیا. 3- تاریخ سوریا. 4- عجائب البحر و محاصیله التجاریة. (از معجم المطبوعات مصر).
ینی . [ ی ِ ](ترکی ، ص ) ینگی . در زبان ترکی به معنی «نو» باشد و از آن است : ینی دنیا و ینی چریک . (از یادداشت مؤلف ).
فرهنگ عمید
= ینگا
ینگا#NAME?
کلمات دیگر: