هم رکاب
فارسی به انگلیسی
fellow - rider
equerry, escort
لغت نامه دهخدا
هم رکاب. [ هََ رِ ] ( ص مرکب ) دو تن که با هم سواری کنند وبه همراهی یکدیگر به راهی روند. همراه :
معجز عنان کش سخن توست اگرچه دهر
با هر فسرده ای به وفا هم رکاب شد.
صبوحش تا قیامت در حساب است.
معجز عنان کش سخن توست اگرچه دهر
با هر فسرده ای به وفا هم رکاب شد.
خاقانی.
حیاتش با مسیحا هم رکاب است صبوحش تا قیامت در حساب است.
نظامی.
فرهنگ عمید
۱. دو یا چند سوار که در کنار هم حرکت کنند.
۲. [مجاز] قرین، همنشین.
۲. [مجاز] قرین، همنشین.
پیشنهاد کاربران
رکاب
کلمات دیگر: