کلمه جو
صفحه اصلی

ناسی

فرهنگ فارسی

فراموش کننده، فراموشکار
( اسم ) فراموش کننده فراموشکار .

لغت نامه دهخدا

ناسی. ( ع ص ) فراموش کننده. ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). فراموشکار. که فراموش می کند. که نسیان دارد. || آنکه در قوم شمارش نکنند و بسیار فراموش کند. نسی. ( از منتهی الارب ). || آنکه درنگی می کنند و اهمال می کند در حج خانه خدا. ( ناظم الاطباء ).

ناسی. ( اِخ ) لقب قلمس است چون ماهها را فراموش می کرد . ( از الانساب سمعانی ).

ناسی ٔ. [ س ِءْ ] ( ع ص ) اسم فاعل است از نساء. ( معجم متن اللغة ). رجوع به نساء شود. || فربه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فربه از انسان و حیوان. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). مقابل لاغر و نحیف. ج ، نَسَاءَة.

ناسی ٔ. [ س ِءْ ] (ع ص ) اسم فاعل است از نساء. (معجم متن اللغة). رجوع به نساء شود. || فربه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فربه از انسان و حیوان . (اقرب الموارد) (المنجد). مقابل لاغر و نحیف . ج ، نَسَاءَة.


ناسی . (اِخ ) لقب قلمس است چون ماهها را فراموش می کرد . (از الانساب سمعانی ).


ناسی . (ع ص ) فراموش کننده . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). فراموشکار. که فراموش می کند. که نسیان دارد. || آنکه در قوم شمارش نکنند و بسیار فراموش کند. نسی . (از منتهی الارب ). || آنکه درنگی می کنند و اهمال می کند در حج خانه ٔ خدا. (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

فراموش کننده، فراموش کار.

دانشنامه عمومی

ناسی به رئیس سنهدرین (عبری: סנהדרין؛ یونانی: συνέδριον سِنِدریون به معنی «با هم نشستن» یا «انجمن») دادگاه و شورای عالی یهودیان در زمان گذشته گفته می شد که از بیست و سه داور از شهرهای فلسطین، تشکیل می شد. یکی از وظایف ناسی انجام امورات مربوط به تقویم می شد که مهم ترین آن ها مشخص کردن عادی بودن سال یا کبیسه (سیزده ماهه) بودن آن بوده است.
Sanhedrin history
Perspectives on transformational leadership in the Sanhedrin
Jewish Encyclopedia: Nasi

پیشنهاد کاربران

فراموش کار


کلمات دیگر: