کلمه جو
صفحه اصلی

باسکان

فرهنگ اسم ها

اسم: باسکان (پسر) (کردی)
معنی: قلةهای چند کوه ‏در یک سلسلةجبال ( نگارش کردی

لغت نامه دهخدا

باسکان. [ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حوضه شهرستان بیرجند که در 20 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است. قریه ای کوهستانی با آب و هوای معتدل و دارای 5 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

باسکان. [ ] ( اِخ ) قریه ای است در دو فرسنگ و نیمی میانه جنوب و مشرق اردکان [ فارس ]. ( از فارسنامه ناصری ).

باسکان . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حوضه ٔ شهرستان بیرجند که در 20 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است . قریه ای کوهستانی با آب و هوای معتدل و دارای 5 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


باسکان . [ ] (اِخ ) قریه ای است در دو فرسنگ و نیمی میانه جنوب و مشرق اردکان [ فارس ] . (از فارسنامه ٔ ناصری ).



کلمات دیگر: