( صفت ) آنکه خواهان نام است طالب شهرت نامجو: کدام است مرد از شما نام خواه که آید پدید ازمیان سپاه . ( دقیقی لغ. )
نام خواه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نام خواه. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) خواهان نام. نامجو. شهرت طلب. حریص شهرت. آرزومند اشتهارو معروفیت. جویای نام و شهرت و افتخار :
کدام است مرد از شما نامخواه
که آید پدید از میان سپاه.
کدام است مرد از شما نامخواه
که آید پدید از میان سپاه.
دقیقی.
فرهنگ عمید
آن که خواهان نام و شهرت است، نامجو، نام خواهنده.
کلمات دیگر: