(تلفظ: mehrmand) (مهر + مند (پسوند دارندگی)) ، دارای مِهر ، با محبت ، دوست .
مهرمند
فرهنگ اسم ها
اسم: مهرمند (پسر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: m.-mand) (فارسی: مِهرمند) (انگلیسی: mehr-mand)
معنی: دارای مهر، بامحبت، دوست، ( مهر، مند ( پسوند دارندگی ) )، دارای مِهر
معنی: دارای مهر، بامحبت، دوست، ( مهر، مند ( پسوند دارندگی ) )، دارای مِهر
لغت نامه دهخدا
مهرمند. [ م ِ م َ ] ( ص مرکب ) دارای مهر. بامحبت. دوست :
آنچنان رو که غلامان رفته اند
تا سگش گردد حلیم و مهرمند.
آنچنان رو که غلامان رفته اند
تا سگش گردد حلیم و مهرمند.
مولوی.
کلمات دیگر: