کلمه جو
صفحه اصلی

ادام

فرهنگ اسم ها

اسم: آدام (پسر) (عبری) (تلفظ: adam) (فارسی: آدام) (انگلیسی: adam)
معنی: آدم

فرهنگ فارسی

( آدام ) ( آدم ) آدلف . آهنگساز فرانسوی ( و. پاریس ۱۸٠۳ - ف. ۱۸۵۶ م . ) مصنف قطعه [ اگر من شاه بودم ]
خورش، نانخورش، آنچه بانان خورده شود، آدام جمع، جمع ادام به معنی نانخورش
( اسم ) خورش نان خورش نان خورش اعم از آبکی و جز آن ترنانه قاتق ابا جمع : ادم . آدمه آدام .
چرم فروش

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - خورش ، نان خورش ، قاتق ، اِبا. ۲ - پیشوای قوم . ۳ - موافق و سازگار.

لغت نامه دهخدا

ادام . [ اَ ] (اِخ ) اصمعی گفته نام شهریست و گفته اند وادئی است و ابوحازم گوید آن از مشهورترین وادیهای مکه است . (معجم البلدان ).


ادام . [ اَدْ دا ] (ع ص ) چرم فروش . ادیم فروش . (مهذب الاسماء).


ادام . [ اِ ] (اِخ ) شهر و بندری از هلند، دارای 7700 تن سکنه و کلیسائی زیبا از مائه ٔ پانزدهم م . و پنیر آن مشهور است .


ادام . [ اِ ] (اِخ ) آبی است بنام بئر ادام در راه یمن ، بنی شعبه (از کنانه ) را. || چاهی بر یک منزلی مکه .


ادام . [ اِ ] (اِخ ) جزیره ای از جزایر صوند بمسافت 9 میلی شمال شرقی باتاویا، عاصمه ٔ جزیره ٔ جاوه و آن تعلق به هلندیان دارد و تبعیدگاه مجرمین است . (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).


ادام . [ اِ ] (ع اِ) خورش . نانخورش . نانخورشی اعم از مایع و غیر آن و صبغ نانخورش مایع است . ترنانه . قاتق . ابا: در ادام بودن گوشت میان فقها اختلاف است . (منتهی الارب ). ج ، اُدُم ، آدمه ، آدام :
در مطبخ فلک که دو نانست گرم و سرد
غم به نواله ٔ من و خون جگر ادام .

خاقانی .


|| پیشوای قوم و روگاه آنها که شناخته شوند به او. مقتدی . اَدَمه . اَدم . || (ص ) هر موافق و سازگار. (منتهی الارب ).

( آدام ) آدام. ( ع اِ ) ج ِ اِدام و اَدیم.
ادام. [ اِ ] ( ع اِ ) خورش. نانخورش. نانخورشی اعم از مایع و غیر آن و صبغ نانخورش مایع است. ترنانه. قاتق. ابا: در ادام بودن گوشت میان فقها اختلاف است. ( منتهی الارب ). ج ، اُدُم ، آدمه ، آدام :
در مطبخ فلک که دو نانست گرم و سرد
غم به نواله من و خون جگر ادام.
خاقانی.
|| پیشوای قوم و روگاه آنها که شناخته شوند به او. مقتدی. اَدَمه. اَدم. || ( ص ) هر موافق و سازگار. ( منتهی الارب ).

ادام. [ اِ ] ( ع اِ ) نامی از نامهای زنان عرب.

ادام. [ اِ ] ( اِخ ) آبی است بنام بئر ادام در راه یمن ، بنی شعبه ( از کنانه ) را. || چاهی بر یک منزلی مکه.

ادام. [ اِ ] ( اِخ ) شهر و بندری از هلند، دارای 7700 تن سکنه و کلیسائی زیبا از مائه پانزدهم م. و پنیر آن مشهور است.

ادام. [ اِ ] ( اِخ ) جزیره ای از جزایر صوند بمسافت 9 میلی شمال شرقی باتاویا، عاصمه جزیره جاوه و آن تعلق به هلندیان دارد و تبعیدگاه مجرمین است. ( ضمیمه معجم البلدان ).

ادام. [ اَ ] ( اِخ ) اصمعی گفته نام شهریست و گفته اند وادئی است و ابوحازم گوید آن از مشهورترین وادیهای مکه است. ( معجم البلدان ).

ادام. [ اَدْ دا ] ( ع ص ) چرم فروش. ادیم فروش. ( مهذب الاسماء ).

ادام. [ اُ ] ( اِخ ) محمودبن عمر گوید وادیی است بتهامه که برسوی آن از آن هذیل و فروسوی ازآن کنانه است و سیدعلی علوی گفته است ادام بکسر اول است و در آن آبی است که آنرا بیر ادام گویند واقع در راه یمن بنی شعبه ( از کنانه ) را. ( معجم البلدان ).

ادام . [ اِ ] (ع اِ) نامی از نامهای زنان عرب .


ادام . [ اُ ] (اِخ ) محمودبن عمر گوید وادیی است بتهامه که برسوی آن از آن هذیل و فروسوی ازآن کنانه است و سیدعلی علوی گفته است ادام بکسر اول است و در آن آبی است که آنرا بیر ادام گویند واقع در راه یمن بنی شعبه (از کنانه ) را. (معجم البلدان ).


فرهنگ عمید

آنچه با نان خورده می شود، نان خورش.

دانشنامه آزاد فارسی

اِدام (Edam)
شهری در هلند، در ساحل رود آیسلمر، در استان هلند شمالی. جمعیت منطقۀ شهری، شامل شهرک وولِنْدام، ۲۶,۵۰۰ نفر است (۱۹۹۷) در قرن ۱۳م به منزلۀ پُست گمرکی بنا شد و توسعه و رفاه آن در قرون ۱۶ و ۱۷ وابسته به تجارت پنیر بود که هنوز نیز با پوشش موم قرمزرنگ تولید می شود. اِدام در قرن ۱۴م لنگرگاه و بندر تجاری مهم هلند بود. بناهای آن عبارت اند از کلیسای بزرگ گوتیک (بازسازی در ۱۶۰۲)، برج ناقوس قرن ۱۶، موزه ای (۱۸۹۵) به شکل کشتی و بناهای بسیاری از قرون ۱۶ و ۱۷.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به خورشی که همراه نان یا برنج خورده می شود ادام گفته می شود. از آن در باب های نکاح، کفّارات و اطعمه و اشربه سخن رفته است.
منظور از ادام چیزی است که همراه نان یا برنج خورده می شود؛ خواه جامد باشد مانند گوشت یا مایع.
داخل بودن ادام در نفقه
خورش جزء نفقه ای است که تأمین آن بر شوهر لازم است. در اندازه و جنس آن به عرف رجوع می شود.
ادام در کفارات
مستحب است همراه غذایی که به عنوان کفّاره پرداخت می گردد، خورش نیز داده شود.
خورش در روایات
...

گویش مازنی

/edaam/ خورشت

خورشت


پیشنهاد کاربران

تلفظ شده ی مسیحی ادم

آدام ب معنیه آدم ارام هست


این واژه در ترکی معنی انسان یا همون آدم رو داره


کلمات دیگر: