کلمه جو
صفحه اصلی

کروج

لغت نامه دهخدا

کروج. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جغتای حومه شهرستان سبزوار. کوهستانی و سردسیر است و 123 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

کروج. [ ک ُ ] ( اِخ )دهی است از دهستان پیوه ژن فریمان شهرستان مشهد که 123 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

کروج . [ ک ُ ] (اِخ )دهی است از دهستان پیوه ژن فریمان شهرستان مشهد که 123 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


کروج . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جغتای حومه ٔ شهرستان سبزوار. کوهستانی و سردسیر است و 123 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


دانشنامه عمومی

کروج ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
کروج (سبزوار)
کروج (فلاورجان)
کروج (مشهد)

انبار.


گویش مازنی

/karooj/ دیوار سنگی - جای سرپوشیده

۱دیوار سنگی ۲جای سرپوشیده


پیشنهاد کاربران

انبار برنج

انباری برای نگهداری برنج. تپانچه را در کروج لای دسته های برنج پیدا کرد


کلمات دیگر: