کلمه جو
صفحه اصلی

گنک

فرهنگ فارسی

دهی است از بخش سوران شهرستان سراوان

لغت نامه دهخدا

گنک. [ گ َ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سوران شهرستان سراوان که در 18000 گزی خاور سوران و 2000 گزی جنوب راه مالرو سوران به سیب واقع شده است. هوای آن گرم مالاریایی و سکنه اش 150 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

گنک روستایی در دهستان سیب و سوران بخش مرکزی شهرستان سیب و سوران استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۱٬۶۱۱ نفر (۴۱۷خانوار) بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

گِنْک (Genk)
شهری در استان لَمبور، در بلژیک، به فاصلۀ ۱۴کیلومتری شرق هاسِلْت، با ۶۳,۱۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۱). شرکت خودروسازی فورد، با یک کارخانۀ مونتاژ خودرو در این شهر، بیشترین سهم اشتغال ساکنان را برعهده دارد. استخراج زغال سنگ لَمبور نیز دیگر صنعت اشتغال زا در گنک و دهکده های آن به شمار می رود، اما صنعت معدن از دهۀ ۱۹۶۰ رونق خود را از دست داده است.

گویش مازنی

/gonek/ چانه ی خمیر که برای پختن نان آماده باشد

چانه ی خمیر که برای پختن نان آماده باشد


پیشنهاد کاربران

گنک به معنی آبراه های زیر زمینی از جنس سفال است که جهت انتقال آب در بناهای قدیمی استفاده میشده. این امر در زمان ساسانیان رواج بسیار داشته.
روستای گنک به آدرس جغرافیایی استان فارس، بخش میمند از همین رو نامگذاری شده چرا که هنرمندانی از این دیار کهن به معماری این آبراه ها میپرداخته اند و کماکان اثراتی از هنر ایشان در اطراف روستا به چشم می خورد.


کلمات دیگر: