کلمه جو
صفحه اصلی

شونه

فرهنگ فارسی

زن احمق زن گول

لغت نامه دهخدا

( شونة ) شونة. [ ش َ ن َ ] ( ع ص ) زن احمق. ( از اقرب الموارد ). زن گول. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) جای غله نهادن ( لغت مصری است ). || مرکب آماده جهاد در دریا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

شونة. [ ش َ ن َ ] (ع ص ) زن احمق . (از اقرب الموارد). زن گول . (منتهی الارب ). || (اِ) جای غله نهادن (لغت مصری است ). || مرکب آماده ٔ جهاد در دریا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


گویش مازنی

/shone/ شانه بخش فوقانی تنه ی انسان

شانه بخش فوقانی تنه ی انسان


پیشنهاد کاربران

شوُنه = روغنی است که به بدنه لنج مالیده می شود.


کلمات دیگر: