کلمه جو
صفحه اصلی

رقباء

لغت نامه دهخدا

رقباء. [ رُ ق َ ] ( ع اِ ) رقبا. ج ِ رقیب به معنی منتظران و نگهبانان. ( فرهنگ نظام ). ج ِ رقیب. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به رقیب و رقبا شود.

رقباء. [ رَ ] ( ع ص ) زنی که فرزندش بنماند. ( یادداشت مؤلف ).

رقباء. [ رَ ] (ع ص ) زنی که فرزندش بنماند. (یادداشت مؤلف ).


رقباء. [ رُ ق َ ] (ع اِ) رقبا. ج ِ رقیب به معنی منتظران و نگهبانان . (فرهنگ نظام ). ج ِ رقیب . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به رقیب و رقبا شود.



کلمات دیگر: