کلمه جو
صفحه اصلی

رقش

لغت نامه دهخدا

رقش. [ رَ ] ( ع مص ) نیکو نبشتن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). || نگاشتن و نگارین کردن چیزی را به دو رنگ یا زاید از آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || نقش کردن. ( یادداشت مؤلف ).

رقش. [ رُ ] ( ع ص ) ج ِ ارقش و رقشاء. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ارقش و رقشاء شود.

رقش . [ رَ ] (ع مص ) نیکو نبشتن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). || نگاشتن و نگارین کردن چیزی را به دو رنگ یا زاید از آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نقش کردن . (یادداشت مؤلف ).


رقش . [ رُ ] (ع ص ) ج ِ ارقش و رقشاء. (یادداشت مؤلف ). رجوع به ارقش و رقشاء شود.



کلمات دیگر: