ریشه دوانیدن
رگ راندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رگ راندن. [ رَ دَ ] ( مص مرکب ) ریشه دوانیدن. ( آنندراج ) :
چنان پنجه و ریشه های متین
که رگ رانده در مغز گاو زمین.
چنان پنجه و ریشه های متین
که رگ رانده در مغز گاو زمین.
ظهوری ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: