کلمه جو
صفحه اصلی

خرگونه

لغت نامه دهخدا

خرگونه. [ خ َ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دیر بخش خورموج شهرستان بوشهر، واقع در 78هزارگزی جنوب خاوری خورموج و شمال کوه دیر ( درنگ ). دامنه ، گرمسیر. آب از چاه و محصول آن غلات و خرما. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. این آبادی را دوراهک نیز می گویند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۲۸°۰′۵″ شمالی ۵۱°۴۴′۴″ شرقی / ۲۸٫۰۰۱۳۹°شمالی ۵۱٫۷۳۴۴۴°شرقی / 28.00139; 51.73444
درگاه ملی آمار
خرگونه (احمدآباد)، روستایی است از توابع بخش آبدان در شهرستان دیر استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان آبدان قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن (۱۳ خانوار) ۹۴ نفر است.
این روستا دارای مدرسه دبستانی ۵ کلاسه است که مدیر آن در سال ۱۳۹۰ عقیل عابدی می باشد.شغل اصلی مردم روستا کشاورزی و دامپروری است. این روستا یکی از مراکز اصلی دامپروری شهرستان دیر محسوب می شود و بیشتر بز، گوسفند و گاو پرورش می دهند.این روستا دارای آثار باستانی زیادی می باشد که نشانه ایی از قدمت تاریخی آن می باشد تعدادی از این آثار کهن عبارتند: از چاه رمیله، کلات منکلی، قلعه شیرین، قلعه کلاتو و … .


کلمات دیگر: