کلمه جو
صفحه اصلی

درهم جوش

فرهنگ فارسی

آشی مرکب از بسیاری چیزها و بیشتر نامتناسب و نامتلائم آشی که حبوب و بقول گوناگون در وی کرده باشند

لغت نامه دهخدا

درهم جوش. [ دَ هََ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) ( آش... ) آشی مرکب از بسیاری چیزها و بیشتر نامتناسب و نامتلائم. آشی که حبوب و بقول گوناگون در وی کرده باشند. || مخلوطی از چیزهای نامتناسب با یکدیگر. مخلوطی از بسیار چیز نامتناسب. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به این ترکیب ذیل آش شود.


کلمات دیگر: