پیچیدن عضوی از جاندار بطوری که رگها از جای خود دور شود
رگ برگ شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رگ برگ شدن. [ رَ ب ِ رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پیچیدن عضوی از جاندار به طوری که رگها از جای خود دور شود. ( فرهنگ نظام ). التواء و پیچیدگی در عرقی برای حرکت عنیف و سخت و سقوط و مانند آن. ( یادداشت مؤلف ). پیچیدن رگی در مفصلی در اثر حرکتی سخت و یا زمین خوردن.
کلمات دیگر: