کلمه جو
صفحه اصلی

رقن

لغت نامه دهخدا

رقن . [ رَ ] (ع مص ) ترقیم . نوشتن و این مصدر از میان رفته است و بجای آن امروزه ترقین بکار است . (از اقرب الموارد).


رقن . [ رَ ق َ ] (ع اِ) تخم مرغ مردارخوار. (ناظم الاطباء).بیضه ٔ مرغ مردارخوار. (منتهی الارب ) (از آنندراج ).


رقن. [ رَ ق َ ] ( ع اِ ) تخم مرغ مردارخوار. ( ناظم الاطباء ).بیضه مرغ مردارخوار. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ).

رقن. [ رَ ] ( ع مص ) ترقیم. نوشتن و این مصدر از میان رفته است و بجای آن امروزه ترقین بکار است. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: