کلمه جو
صفحه اصلی

شفهیه

لغت نامه دهخدا

( شفهیة ) شفهیة. [ ش َ ف َ هی ی َ ] ( ع ص نسبی ) شفهی. لبی.( ناظم الاطباء ). شفوی. و رجوع به شفوی و شفهی شود.
- الحروف الشفهیة ؛ حروف شفهیة، سه حرف «ب » و «م » و «ف »است. ( از یادداشت مؤلف ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

شفهیة. [ ش َ ف َ هی ی َ ] (ع ص نسبی ) شفهی . لبی .(ناظم الاطباء). شفوی . و رجوع به شفوی و شفهی شود.
- الحروف الشفهیة ؛ حروف شفهیة، سه حرف «ب » و «م » و «ف »است . (از یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: