( مصدر ) خیم. بزرگ زدن نصب کردن خیمه .
خرگاه زدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خرگاه زدن. [ خ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) خیمه برافراشتن.خرگاه برافراشتن. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
این قضا صد بار اگر راهت زند
بر فراز چرخ خرگاهت زند.
این قضا صد بار اگر راهت زند
بر فراز چرخ خرگاهت زند.
مولوی.
کلمات دیگر: