کلمه جو
صفحه اصلی

ناگزیدن

لغت نامه دهخدا

ناگزیدن. [ گ َ دَ ] ( مص منفی ) نگزیدن. مقابل گزیدن ، به معنی نیش زدن و آزار رسانیدن.

ناگزیدن. [ گ ُ دَ ] ( مص منفی ) اختیار نکردن. انتخاب نکردن. نگزیدن. مقابل گزیدن. رجوع به گزیدن شود.

ناگزیدن . [ گ َ دَ ] (مص منفی ) نگزیدن . مقابل گزیدن ، به معنی نیش زدن و آزار رسانیدن .


ناگزیدن . [ گ ُ دَ ] (مص منفی ) اختیار نکردن . انتخاب نکردن . نگزیدن . مقابل گزیدن . رجوع به گزیدن شود.



کلمات دیگر: