ناگزیدن. [ گ َ دَ ] ( مص منفی ) نگزیدن. مقابل گزیدن ، به معنی نیش زدن و آزار رسانیدن.
ناگزیدن. [ گ ُ دَ ] ( مص منفی ) اختیار نکردن. انتخاب نکردن. نگزیدن. مقابل گزیدن. رجوع به گزیدن شود.
ناگزیدن. [ گ ُ دَ ] ( مص منفی ) اختیار نکردن. انتخاب نکردن. نگزیدن. مقابل گزیدن. رجوع به گزیدن شود.