سرباک. [ س َ ] ( اِ مرکب ) سردار ضابط و صاحب سیاست. ( برهان ) ( آنندراج ). حاکم ضابط باسیاست. ( رشیدی ) :
دین حق را نه چون تو یک سرور
ملک شه را نه چون تو یک سرباک.
دین حق را نه چون تو یک سرور
ملک شه را نه چون تو یک سرباک.
ابوالفرج رونی ( از رشیدی ).