کلمه جو
صفحه اصلی

رفونی

لغت نامه دهخدا

رفونی. [ رُ ] ( ص نسبی ) منسوب است به رفون و آن دهی است از دههای سمرقند. ( از لباب الانساب ).

رفونی. [ رُ ] ( اِخ ) نصربن محمد رفونی ، مکنی به ابواللیث ، از محمدبن بحیربن خازم البحیری پدر عمر روایت دارد و ابوالحسن محمدبن عبداﷲبن محمدبن جعفر کاغذی سمرقندی از او روایت کرده است. ( از انساب سمعانی ).

رفونی . [ رُ ] (اِخ ) نصربن محمد رفونی ، مکنی به ابواللیث ، از محمدبن بحیربن خازم البحیری پدر عمر روایت دارد و ابوالحسن محمدبن عبداﷲبن محمدبن جعفر کاغذی سمرقندی از او روایت کرده است . (از انساب سمعانی ).


رفونی . [ رُ ] (ص نسبی ) منسوب است به رفون و آن دهی است از دههای سمرقند. (از لباب الانساب ).



کلمات دیگر: