اسماعیل بن عبدالوهاب ناقدی مکنی به ابو ابراهیم از راویان حدیث است و در قرن چهارم میزیسته .
ناقدی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ناقدی. [ ق ِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به ناقد که صیرفی باشد. ( سمعانی ).
ناقدی. [ ق ِ ] ( حامص ) عمل ناقد. رجوع به ناقد شود.
ناقدی. [ ق ِ ] ( اِخ ) اسماعیل بن عبدالوهاب ناقدی ، مکنی به ابوابراهیم. از راویان حدیث است و در قرن چهارم هجری میزیسته. ( از الانساب سمعانی ).
ناقدی. [ ق ِ ] ( حامص ) عمل ناقد. رجوع به ناقد شود.
ناقدی. [ ق ِ ] ( اِخ ) اسماعیل بن عبدالوهاب ناقدی ، مکنی به ابوابراهیم. از راویان حدیث است و در قرن چهارم هجری میزیسته. ( از الانساب سمعانی ).
ناقدی . [ ق ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن عبدالوهاب ناقدی ، مکنی به ابوابراهیم . از راویان حدیث است و در قرن چهارم هجری میزیسته . (از الانساب سمعانی ).
ناقدی . [ ق ِ ] (حامص ) عمل ناقد. رجوع به ناقد شود.
ناقدی . [ ق ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به ناقد که صیرفی باشد. (سمعانی ).
کلمات دیگر: