کلمه جو
صفحه اصلی

کاموادوز

لغت نامه دهخدا

کاموادوز. [ کام ْ ] ( نف مرکب ) آنکه روی پارچه با نخ کاموا بخیه و قلاب بدوزد.


کلمات دیگر: