کلمه جو
صفحه اصلی

کشمیهنه

لغت نامه دهخدا

کشمیهنه. [ ک ُ م َ هََ ن َ ] ( اِخ ) دهی است به مرو. ( منتهی الارب ). کشمیهن. کشمیمن. رجوع به کشمیهن شود.


کلمات دیگر: