( اسم ) خداوند کشور پادشاه .
کشور خدیو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کشورخدیو. [ ک ِش ْ وَ خ َ وْ ] ( اِ مرکب ) خدیو کشور. صاحب کشور. پادشاه کشور. سلطان کشوردار :
یکی زشت را کرد کشورخدیو
کش از کتف مار است و از چهر دیو.
یکی زشت را کرد کشورخدیو
کش از کتف مار است و از چهر دیو.
اسدی.
کلمات دیگر: