میثاق
مثاق
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مثاق. [ م ِ ] ( اِ ) مخفف میثاق :
آسمان نیلگون زیرش زمین نیلگون
گر نیاید پیش اندر عهد و پیمان و مثاق.
آسمان نیلگون زیرش زمین نیلگون
گر نیاید پیش اندر عهد و پیمان و مثاق.
منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 47 ).
و رجوع به میثاق شود.کلمات دیگر: