کلمه جو
صفحه اصلی

کشوف

لغت نامه دهخدا

کشوف. [ ک َ ] ( ع ص )ماده شتری که در هرسال باردار شود. ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). ناقه بر آبستن گشنی کرده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

کشوف. [ ک ُ ]( اِ ) پراگندگی. افشاندگی. انتشار. ( ناظم الاطباء ).

کشوف . [ ک َ ] (ع ص )ماده شتری که در هرسال باردار شود. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ناقه ٔ بر آبستن گشنی کرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


کشوف . [ ک ُ ](اِ) پراگندگی . افشاندگی . انتشار. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: