dent
گود انداختن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - گود کردن محلی . ۲ - گود کردن چنانکه بیماری چشم کسی را .
لغت نامه دهخدا
گود انداختن. [ گ َ / گُو اَ ت َ ] ( مص مرکب ) گود کردن ، چنانکه بیماری چشم کسی را: این تب چندروزه چشمهای او را یک بند انگشت گود انداخته است. ( مؤلف ). رجوع به گود افتادن شود.
کلمات دیگر: