کلمه جو
صفحه اصلی

گورگان

فرهنگ فارسی

( اسم ) داماد .
گرگان

لغت نامه دهخدا

گورگان . (اِخ ) گرگان . (نزهة القلوب چ لیسترنج ص 163).


گورگان . (ص مرکب ) به معنی کسی که لایق عیش و عشرت باشد، چه گور به معنی عیش و عشرت و شراب است و گان به معنی لایق و سزاوار. (غیاث ) (آنندراج ).


گورگان .(اِخ ) لقب شاه تیمور، و هر پادشاه جلیل القدر را گورگان گویند. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به گورکان شود.


گورگان. ( ص مرکب ) به معنی کسی که لایق عیش و عشرت باشد، چه گور به معنی عیش و عشرت و شراب است و گان به معنی لایق و سزاوار. ( غیاث ) ( آنندراج ).

گورگان.( اِخ ) لقب شاه تیمور، و هر پادشاه جلیل القدر را گورگان گویند. ( غیاث ) ( آنندراج ). رجوع به گورکان شود.

گورگان. ( اِخ ) گرگان. ( نزهة القلوب چ لیسترنج ص 163 ).

دانشنامه عمومی

شهر گورگان (به انگلیسی: Gurgaon) با جمعیت ۸۷۶٬۸۲۴ نفر در ایالت هاریانا در کشور هند واقع شده است.
هند
فهرست شهرهای هند
متروی گورگان در سال ۲۰۱۳ تأسیس شده و هم اکنون دارای ۱ خط و ۶ ایستگاه می باشد.


کلمات دیگر: