کلمه جو
صفحه اصلی

کشدانگ

لغت نامه دهخدا

کشدانگ . [ ک َ ن َ ] (اِ) دود. دخان . (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 268). || زنگ . || (ص ) لاغر بدن . (ناظم الاطباء).


کشدانگ. [ ک َ ن َ ] ( اِ ) بزرک. کتان. ( یادداشت مؤلف ).

کشدانگ. [ ک َ ن َ ] ( اِ ) دود. دخان. ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 268 ). || زنگ. || ( ص ) لاغر بدن. ( ناظم الاطباء ).

کشدانگ . [ ک َ ن َ ] (اِ) بزرک . کتان . (یادداشت مؤلف ).



کلمات دیگر: