یا ناف خاک . شکم خاک . یا مرکز زمین دهلیز سر است ناف فردوس .
ناف زمین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ناف زمین. [ ف ِ زَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ناف خاک. شکم خاک. || مرکز زمین :
دهلیز سراست ناف فردوس
چون ناف زمین میان کعبه.
عالم تر دامن خشک از تو یافت
ناف زمین نافه مشک از تو یافت.
ز ناف زمین سر به اقصی نهاد.
دهلیز سراست ناف فردوس
چون ناف زمین میان کعبه.
خاقانی.
|| ( اِخ ) ناف ارض. کنایه از کعبه معظمه. ( برهان قاطع ). مکه معظمه ، برای اینکه مسلمانان تمام روی زمین در نماز رو به آن می کنند پس در میان زمین واقع شده که ناف مجازاً به معنی میان است. ( فرهنگ نظام ). رجوع به ناف ارض و نیز رجوع به غیاث اللغات شود : عالم تر دامن خشک از تو یافت
ناف زمین نافه مشک از تو یافت.
نظامی.
سر نافه در بیت اقصی گشادز ناف زمین سر به اقصی نهاد.
نظامی ( از فرهنگ نظام ).
کلمات دیگر: