چوب خوشه غشوش عرجون .
شکاوه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( شکاوة ) شکاوة. [ ش َ وَ ] ( ع مص ) شکاة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) اقرب الموارد ). و رجوع به شکاة شود.
شکاوه. [ ] ( اِ ) چوب خوشه. خوشه انگور که انگور آن بخورده باشند. ( دهار ). غشوش. عرجون. ( یادداشت مؤلف ).
شکاوه. [ ] ( اِ ) چوب خوشه. خوشه انگور که انگور آن بخورده باشند. ( دهار ). غشوش. عرجون. ( یادداشت مؤلف ).
شکاوه . [ ] (اِ) چوب خوشه . خوشه ٔ انگور که انگور آن بخورده باشند. (دهار). غشوش . عرجون . (یادداشت مؤلف ).
شکاوة. [ ش َ وَ ] (ع مص ) شکاة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) اقرب الموارد). و رجوع به شکاة شود.
کلمات دیگر: