( قهبلة ) قهبلة. [ ق َ ب َ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) گورخر ماده درشت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || خر وحشی درشت. || شپش. ( از اقرب الموارد ). || نوعی از رفتار. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) حَیّا اﷲُ قَهْبَلَک گفتن یا تحیه نیکوی دیگر گفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
قهبله
لغت نامه دهخدا
قهبلة. [ ق َ ب َ ل َ ] (ع ص ، اِ) گورخر ماده ٔ درشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خر وحشی درشت . || شپش . (از اقرب الموارد). || نوعی از رفتار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (مص ) حَیّا اﷲُ قَهْبَلَک گفتن یا تحیه ٔ نیکوی دیگر گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: