کلمه جو
صفحه اصلی

محالدار

لغت نامه دهخدا

محالدار. [ م َ ] ( نف مرکب ) به اصطلاح مردم هند، صاحب منصبی که در تحت حکم کوتوال باشد و حافظ امنیت شهر ومانع از تعدیات مردم. سرهنگ پلیس. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: